Thursday, March 7, 2013

ایستگاهها


ایستگاهها

برخی زنان عاشق انتظارند
در انتظار زندگی، در انتظار تلفنی
در انتظار لمس کردن زیر نور تابستانی
در انتظار خورشید
در انتظار درمان
در انتظار صدای زنی دیگری گه
بر آنها زندگی را ممکن کند.
زنجیرهایشان را پاره کند
و واژه ها بر زبانشان بنشاند
فرم ببخشد آهنگ نوشتارشان را
فریادشان را
تا دیگر به خواب رفتگان را
یادآور باشند از گذشته شان، آینده شان.
برخی زنان در ایستگاههای اشتباهی
در انتظار قطارشان هستند.

در کوچه های فردا
در انتظار ندای نیمروزند
در انتظار رسیدن شب اند.

برخی زنان در انتظار عشقی هستند
که از خواب بیدار کند.
کودک عهدهایشان را
برای برداشت محصولی که خود نکاشته اند.
در انتظار ضرب آهنگ درد زایمان
برای نوک خدنگ شدن، برای نشانه رفتن
در انتظار قلب تپنده در همین امروز
که هرگز اما نخواهد باقی بود.
برخی زنان در انتظار رویایی هستند  بی برگشت
برخی زنان در انتظار دعوتی هستند
لخت،  
ناخوانده،
در انتظار رفتن به مهمانی همیشه مطلوبشان
برای خود را تکرار کردن

برخی زنان در انتظار خویشند
در کنج خالی خلوتی که
صلحش می نامند
لیک ضد زندگی تنها مردن است
و ستاره ها هیچ ککشان نخواهد گزید.
برخی زنان در انتظار چیزی هستند
دگرگونی
و هیچ چیز دگرگون نمی شود
اینگونه، پس، خودشان،
دگرگون می شوند .

اودری لرد  
    ترجمه هایده ترابی

Monday, February 18, 2013

شماره 121 و 137 را به خاطر بسپارید.



خیابان یا کوچه محل زندگیتان مشکل کم نوری دارد و شما از گذر در آن خیابان ها در شب احساس ناامنی می کنید:
1.       اگر مشکل درخرابی وسیله روشنایی است که در محل وجود دارد، آن را از طریقه سامانه 121 گزارش دهید. 121 سامانه اعلام خرابی های سازمان برق است که وظیفه دارد خرابی های مربوط به روشنایی را تعمیر کند.
2.       اگر خیابان یا کوچه تاریکی تیر برق یا چراغی برای روشنایی ندارد با اداره برق منطقه تماس بگیرید و گزارش دهید. آنها وظیفه دارند روشنایی خیابان ها و کوچه ها را تامین کنند.
3.       روشنایی روی پل های عابر پیاده و زیر پل های سواره بر عهده شهرداری است. در این موارد می توانید با سامانه 137 تماس بگیرید و گزارش بدهید.

خیابان ها و کوچه های شهر باید از نور کافی برخوردار باشند. این حق شماست!

Saturday, February 16, 2013

شهر و ترس

ترس از جنایت اعتماد به نفس زنان را کاهش داده و دسترسی آنها به فضای عمومی را محدود می کند. کاسکلا(1997) ترس زنان را بازتابی از ساختارهای قدرت جنسیتی جامعه ی بزرگتر می داند. او این دیدگاه را که ترسو بودن از خصایص زن بودن است، را به چالش کشیده  و به پیروی از مسی معتقد است محدود کردن تحرک زنان چه در کاربری فضا و چه در کسب هویت ‏ٌوسیله ای برای زیر سلطه بردن آنها بوده است.
خصایص جامعه فنلاندی برابری جنسیتی و تحرک آزادانه زنان در اموری از قبیل تصمیم گیری سیاسی و مشارکت در بازار کار صحه می گذارند و فنلاند در این امر از بسیاری کشورهای دیگر پیشی گرفته است. زنان به طور معمول تا زمان بسته شدن رستوران ها در ساعت 4 صبح بدون همراهی مردان بیرون می روند. چهره شبانه شهر فنلاند جنسیتی نبوده و زنان تااندازه ای که در شهر های انگلیسی-آمریکایی ادعا می شود از حضور در حوزه عمومی محروم نیستند.
کاسکلا ترس از جنایت را صرفا ناشی از جرم نمی داند بله آن را نشانه ای از مناسبات قدرت می داند که زنان در آن قرار گرفته اند. او می پرسد: آیا زنان فنلاندی واقعا در فضای عمومی به چشم می آیند؟ فضاهای عمومی فضاهای روزمره و در دسترس اند که فرصت کسب هویت و مدیریت «خود» را فراهم می کنند. جرات و توانایی استفاده از فضاهای عمومی همزمان به بازتولید و بازتعریف فضا و «خود» می انجامد. کاسکلا تحلیل خود را بر سرگذشت 43 نفر از زنان 20 تا 82 ساله قرار داده است که بعضی از آنان تقریبا هر شب های تعطیلات آخر هفته را در مرکز شهر می گذراندند و بقیه با فرزند کوچک خود زندگی های شخصی تر و محدودتری داشتند.
این واقعیت که زنان باید از فضای عمومی بترسند هر چند جنایت علیه زنان، معمولا در فضای خصوصی روی می دهد در تایید اجتماعی ترس به صورت اخطارهای والدین و غیره سهیم بوده است. تحقیق نشان می دهد با این که مردان جنایت بیشتری در فضای عمومی تجربه می کنند، زنان بیشتر می ترسند و این به «پارادوکس ترس» می انجامد. کاسلاکا با ذکر دلایل زیر این پارادوکس را زیر سئوال می برد:
ü     مناسبات زنان و مردان با جنایت را نمی توان مستقیما با هم مقایسه کرد.
ü     تجربیات زنان از تجاوز تنها توسط خود آنان قابل شناسایی است.
ü     وضعیت های تهدید آمیز به مثابه زنگ خطری برای آسیب پذیری عمل کرده و موجب ترس می شوند.
ü     ترس از تجاوز از این واقعیت ریشه می گیرد که به شدت جدی و نسبتا محتمل است.
ü     ترس می تواند بازتاب مناسبات جنسیتی قدرت باشد: جنایات ساختاری نظام مند به جای جملات واقعی
ü     تحرک محدود ممکن است تعداد حملات به زنان را کاهش دهد اما خطر حمله در صورت بیرون آمدن از خانه را کاهش نمی دهد. (کاسکلا، 304:1997)
وی ترس زنان را یک ناهماهنگی نامعقول نام می نهد. به چشم آمدن و جرات پیدا کردن برای غلبه بر ترس اغلب نتیجه در خانه ماندن است. محله خود شخص به وی امنیت می دهد. زنان با خوب شناختن محیط اعتماد به نفس پیدا می کنند. تغییر مسیر، عبور از خیابان و ماندن در خانه از نشانه های قدرت نسبی زنان در فضا در مقایسه با مردان است که باید بین ترس و مراقبت مدیریت شود. همان طور که کاسکلا اشاره می کند، زنان در این فرایند هم جرات و هم ترس نشان می دهند. زنان به عنوان تولید کنندگان فعالی فضا عمل کرده و آن را به نفع خودشان اصلاح می کنند. به نقل از یکی از پاسخگویانم:
«من گاهی اوقات برای پیاده روی در پارک مرکزی مادربزرگم را با خودم می برم. او به ظاهر از هیچ چیز و هیچ کس نمی ترسد... امیدوارم من هم در سن او ترس را کنار بگذارم.»
محیط شهری اغلب به عنوان محیطی بی رحم و خطرناک برای زنان توصیف شده است اما این محیط می تواند با آزادی های دلفریب و امکانات فراوانی که دارد به عنوان پیش شرط رهایی زن و پروراننده حس زنانه مثبت شهری باشد.
به نقل از شهر، خود، جامعه. میشل باندرز


Friday, February 15, 2013

واگن زنانه


خانم های محترم لطفن واگن عمومی مترو را ترک نکنید. متروی زنانه کفاف تعداد شما را نمی دهد حتا با دو برابر شدنش.اینطور واگن های عمومی را از خود خالی نکنید اینطور دیری نمی پاید که روی در واگن های دیگر مرد دو پایی می کشند و شما را از ورود به آن منع می کنند. به استقبال حذف شدن نروید. تعداد شما بیش از تعداد واگن های زنانه است. یادتان باشد نام واگن های دیگر، واگن مردانه نیست.

Sunday, January 20, 2013

پنج راه مبارزه با آزار و اذیت زنان در محلات عمومی

آزار و اذیت زنان در شهرهای افغانستان به خصوص کابل، روزانه باعث می شود زنان از اشتراک در اجتماع دلسرد گردند، با هراس از خانه های شان بیرون شوند و یا هم منزوی و افسرده گردند. چون آزار و اذیت یک مشکل سراسری است که تعداد زیادی از زنان را مورد تبعیض قرار می‌دهد، مبارزه با آن هم باید سراسری باشد و افراد در آن سهم بگیرند. در این نبشته پنج راه مبارزه با این پدیده را می نویسم که بعد از صحبت مفصل با بیست و سه زن در کابل جمع آوری کرده ام:
شیوه گفتگو در مورد آزار و اذیت را تغییر دهیم: زنان در شهر کابل با هر پوشش و رفتاری مورد آزار کلامی قرار می گیرند و اذیت جنسی و جسمی در بازارها و موترهای شهری هم کم نیست.
متاسفانه هنوز هم کسانی هستند که به این باورند می‌باشند که زنان به نحوه‌ای آزار و اذیت را با رفتار و لباس‌های شان تحریک می‌کنند، اما اگر به صورت منطقی به این دیدگاه بنگریم متوجه می شویم که نه تنها این ادعا حقیقت ندارد و دقیق نیست بلکه خود از زن ستیزی منشا می گیرد و ضد مرد هم است. کسانی که این ادعا را دارند دو واقعیت را نادیده می گیرد. اول اینکه، پوشش زنان ارتباطی به آزار و اذیت ندارد. زنان چادری دار برای چادری پوشیدن مورد آزار قرار می گیرند چون آزار دهنده ها می گویند: «اگر بد نبود صورتش را نمی پوشاند.» زنانی که پنجابی و یا حتی لباس محلی افغانی بپوشند، به بهانهء رنگارنگ و مفشن بودن پیراهن شان مورد آزار قرار می گیرند، و آزار زنانی که چپن و یا عینک آفتابی می پوشند به بهانه اینکه «ایران آمده اند و آزاد استند» توجیه می شود. در امریکا زنانی که دامن می پوشند و چادر به سر ندارند مورد اذیت قرار می گیرند، در عربستان زنانی که حجاب سیاه می پوشند با آزار جنسی در محلات عمومی روبرو اند، و در دبی که زنان با هر لباس و قیافه ای گشت و گزار می کنند بازار آزاری رایج است. همه اینها دلالت بر این می کنند که لباس زن بهانه ای است برای توجیه کردن رفتار غیر محترمانه و غیر انسانی.
نکته دومی که هنگام ملامت کردن زنان برای موجودیت این مشکل نادیده گرفته می شوند این است که مردان موجودات بی اراده نیستند. اکثریت مردان می توانند فکر کنند و خودشان در مورد رفتار خود تصمیم بگیرند. مرد موجودی ضعیف نیست که با دیدن یک زن اداره خود را از دست دهد، وحشی شود و بتازد. انسان ها خاصیت شان این است که می توانند بر رفتار، افکار و کردار خود اداره داشته باشد و بنابراین نمی توانند رفتار دیگران را بهانه ای برای بدرفتار خودش قرار ندهد. برای کاهش یافتن آزار و اذیت زنان ضروری است که نحوه گفتگو در این مورد را تغییر دهیم و از ملامت کردن قربانیان آزار و اذیت دست بکشیم.
بیشتر حرف بزنیم: اکثر زنان وقتی مورد آزار جسمی یا زبانی قرار می گیرند، خاموشی اختیار می کنند. چون نمی خواهند خودشان ملامت گردند. بنابراین اگر ما این حقیقت را بپذیریم که زنان در آزار و اذیت مقصر نیستند، زنان بیشتری در مقابل این مشکل حرف خواهند زد و حتی در بازار ها و کوچه ها هم وقتی مورد آزار قرار گرفتند از خود دفاع خواهند کرد. وقتی یک زن در سرک به خاطر آزار دیدن شکایت کرد باید او را تشویق به خاموشی نکنیم بلکه کنارش بیایستیم و حرف هایش را تصدیق کنیم چون وقتی آزار دهنده گان ببینند که دیگر مردم رفتار شان را تحمل نخواهند کرد از آن دست خواهند کشید.
از خود دفاع کنیم: هر بار کسی در سرک ها به بدن ما دست زد صدای خود را بلند کنیم. گاهی رفتن به پولیس می تواند پیامد مثبت داشته باشد. یکی از زنانی که برای نوشتن این مقاله با او مصاحبه کردم گفت با آزار دهنده اش نزد سه پولیس رفت تا اینکه پولیس سومی حرفش را شنید و آزار دهنده را مورد مزمت قرار داد. اگر پولیس در نزدیکی نبود، خود تان حرفی بزنید، واکنشی نشان دهید و یا حداقل به مردم اطراف بگویید که مورد آزار قرار گرفتند. افزایش واکنش ها باعث خواهد شد که آزار دهنده گان موقع آزار دادن بترسند و یا جرات نکنند. راه های دفاع شاید کم باشند و شاید هم نتیجه ندهند اما مهم این است که این کار ما باعث خواهد شد زنان دیگر روحیه بگیرند.
مردان را تشویق به مبارزه کنیم: برادران، پدران، دوستان، همصنفان ما، و دیگر مردانی که می شناسیم می توانند در ایجاد تغییر نقش بزرگی داشته باشند. ضروری است که زنان برابر اندیش در هر عرصه ای، خصوصا در مبارزه با آزار و اذیت، به جای دشمنی کردن با همه مردان، راه های بسیج کردن مردان را بسنجند. حرف زدن در مورد آزار و اذیت، گفتن قصه های ما، و در میان گذاشتن تحقیقات و مقالاتی که در این مورد نوشته شده اند با مردان خانواده و آشنای ما بسیار ضروری است. هدف ما باید این باشد که مردان اطراف خود را تشویق کنیم که دفعه بعد که شاهد آزار و اذیت یک زن بودند صدای خود را بلند کنند، مزاحم را ملامت کنند، خواستار مداخله پولیس گردند، با دکاندارانی که زنان را آزار می دهند صحبت کنند و یا حداقل از زنانی که از خود دفاع می کنند حمایت کنند.
همبستگی زنانه ایجاد کنیم: با وجود اینکه این مزاحمت ها اکثرا توسط مردان در محلات پر نفوس اتفاق می افتد، به ندرت زنان هم در مقابل همدیگر در ملای عام از کلمات توهین کننده استفاده می کنند و یا زنان را به خاطر مورد آزار قرار گرفتن ملامت می کنند. این نوع آزار ها می توانند روی اعتماد به نفس متضرر تاثیرات بدی به جا بگذارند. شاید یک دلیل این آزار ها این باشد در فیلم ها و کتاب ها معمولا زنان طوری به تصویر کشانده می شوند که گویا از همدیگر نفرت دارند، نمی توانند با هم بسازند، بخیلی دارند، پشت سر همدیگر حرف می زنند، نقشه کشی می کنند تا هم دیگر را بدنام کنند، اما حقیقت این است که زنان می توانند دوستان خوبی برای همدیگر باشند و درک بهتری از درد ها و مشکلات همدیگر داشته باشند. برای کاهش این نوع آزار ها ضروری است بکوشیم در میان زنان همبستگی ایجاد کنیم و بیاموزیم که از همدیگر حمایت کنیم. باید به قصه های همدگر گوش کنیم، همدگر را ملامت نکنیم و اگر دیدیم یکی از دوستان من در مورد یک دختر دیگر شایعه می سازد و یا حرف می زد، از او بخواهیم که چنین نکند. این کار بسیار ساده ای است، اما اگر هر کدام ما برای ایجاد همبستگی زنانه میان همصنفان، دوستان و اقوام خود کاری کنیم بدون شک این آزار ها کاهش خواهد یافت.
هر کدام ما می توانیم برای کاهش دادن این پدیدهء نحس که باعث می شود زنان به این مملکت، به این شهر و به شهر های خود احساس تعلق و در محلات عمومی احساس امنیت نکنند کاری کنیم. هر تغییر بزرگ اجتماعی از یک یا دو نفر شروع می شود و وقت زیادی را در بر می گیرد. پس باید بردبار باشیم و از مبارزه دست نکشیم، حتی اگر تنها باشیم.
“هیچ گاه به این که یک گروه کوچک، آگاه و متعهد قدرت تغییر دادن دنیا را دارد شک نکن؛ در حقیقت در طول تاریخ گروه های کوچک منبع تغییر بوده اند.” مارگریت مید، جامعه شناس امریکایی
منبع:
وبلاگ همیشه بی بی مهرو:  http://noorjahanakbar.wordpress.com/

Sunday, January 6, 2013

خیابان باید امن باشد


خیابان های این شهر برای زنان ناامن است. خب شاید بگویید خیابان های هیچ شهری امن نیست. شاید حتا بگویید خیابان های این شهر برای مردان هم امن نیست. هر روز دزدی و کیف قاپی و ... حتا تجاوز. حرف شما کاملن درست است. این شهر و همه شهرهای دنیا می تواند ناامن باشد. این شهر و همه شهرهای دنیا می تواند مکان ناامنی برای مردان باشد. خب پس باید گزاره مطرح شده را دقیقتر کنم: خیابانهای همه شهرها برای زنان ناامن تر است و این ناامنی تنها از جانب دزدان و قاتلان یا هر چیز دیگری که می تواند منبع خشونت باشد، نیست. منبع خشونت برای زنان متکثر است و می تواند عوامل مختلفی داشته باشد.
این وبلاگ برای ثبت تجربیات زنانی است که در خیابان های هر شهری امنیتشان مخدوش شده و تنها راهی که به نظرشان رسید، حذف بیشتر خودشان بود. زنانی که شب های خیابان را، روزهای تعطیل خیابان را، ترک کرده اند تا آزار کمتری ببینند. زنانی که در تاکسی خودشان را به در چسباندند تا دستمالی کمتری بشوند. زنانی که برای نشنیدن متلک، هدفن را در گوشهایشان چپاندند و قدمهایشان را تند کردند. زنانی که ....
در این وبلاگ می توانید تجربیات زنانی را بخوانید که هر روز خیابان های شهر را گز می کنند و می دانند که برای حضور در فضای عمومی باید راههای مقاومت را فرا بگیرند.
این وبلاگ قرار است جایی باشد که شما از تجربیات خود در شهر بگویید. تجربیات خود را از طریق ایمیل khiabaneamn1@gmail.com  با ما در میان بگذارید.